سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ولی به عشقمون قسم که تا خدا می بردمت !

سلام نفسمممممم

ماه رمضون شده هاااااااااا. یادته اون روز ماه رمضون من اومدم تهران . الهی بمیرم با دهن روزه نصف تهرانو باهام قدم زدی . من مسافر بودم و روزه نبودم ... ولی داشتم از تشنگی میمردم ... وقتی رسیدی خونه بمیرم پاهات تاول زده بوددددد . چه زود گذشت . کاش میشد برگردیم به اون روزها ... البته این تنها آرزوی منه هاااااا .

خوب بیخیال .  چه خبرها ؟

روزهای خوبو جا نذار تو سختی های روزگار ، به خاطر منم شده طاقت بیار طاقت بیار ...

دارم آلبوم جدید فریدونو گوش میدم ... به یادت ... عشقم من هنوزم هر ترانه ای را به یاد تو گوش میدم ...

راستی کلاسهای دفاع شخصی رو میری هنوزززززز ؟

خول شدممممممم . خودم ازت سوال میپرسم بعد یکی با صدای معصوم تو میاد در گوشم جواب میده ... آخ که دلم لک زده واسه صداتتتتتتتتت . یادش بخیر این ترانه را یه بار واسم خوندی : اونی که همه واسش میمرن اون مال منه... البته باهم میخوندیم ... صداتو با گوشیم ضبط کرده بودم ... کاش داشتم صداتو ... الان گوش میدادم و آروم میشدم .

مریم قید شبانه رفتنو زدم و نشستم یکسال دیگه بخونم . میخوام روزانه تهران قبول بشم ... البته هنوز تصمیمم جدی نشده ولی مشاور سنجش گفت اگه بخونی بهتره  واسه دکترااا بهتره دانشگاه ارشدت معتبر باشه ...

خلاصه اینکه مهردا هنوزم میمیره واسه خودتو صداتو نقستو عشقتتتتتتتتت ....

دوستتتتت دارم هوارو سیصدتاااااااااا ...

 

مواظب خودت باش . آخیش باهات خرف زدم آروم شدم ولی امروز تو یکم ساکت بودیااااااا ...شاید واسه اینه که روزه بودی ... عااااااشقتم ... لباس صورتی هم هنوز بهت میااااد .

 


نوشته شده در شنبه 90/5/15ساعت 4:15 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



خرید vpn - گریزون