سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ولی به عشقمون قسم که تا خدا می بردمت !

 

سلام

دلم گرفته ...

میدونی که من هر وقت دلم میگیره میام پیش تو عشقم ...

این ترانه مجید خراطها "یادم بیار " داغونم میکنه ...

همش تصویر آخرین باری که تو ایستگاه راه آهن دیدمتو یادم میاد ...

یه جاش که میگه :

به نظر میاد که امشب از قلم افتاده باشم ... آرزوم بو که من امشب پیش تو وایساده باشم ...

داغووووووونم میکنه . درست مثل الان ... حرف دلمو میزنه ... باورت میشه شاید تعداد دفعه ای که باهاش گریه کردمو یادم رفته ... لحظه به لحظه شو انگار واسه من خونده ...

حالا تو دست تو حلقه س دست او حلقه تو دستات ...

بله را بگو گل من تو ازم خیری ندیدی / آرزوم بود که ببینم تو تو رختهای سفیدی

....

برو خوشبخت شی ازمممممم ....

مریم دارم میمیرررررررررررم ... کاش همه ش خواب باشه ... این همه ماه و سال گذشته ... ولی من نمیتونم باور کنم تو رفتی...

خدایااااااااااااااااااااااااا دارم دق میکنم ....

بله را گفتی تموم شد / دیگه این اخر کاره / هی میخوام بگم مبارک / ولی بغضم نمیذاره

اههههههههههههههههههه . مریمم کجاییییییی کچلووووووووووووووووووووووک

آخرین جمله نامه ام / اینه از ته وجودم / برو خوشبخت شی عزیزم ... خیلی عاشق تو بودم ...

 

بیخیااااال ... بیا حرفهای قشنگ بزنیم ...

تولدت مبارککککککک دوباره عشقمممممم... کیک تول یادت باشه به من ندادیااااااااااا. کادو چی گرفتیییییی؟؟؟

 

منو ببخش به خاطرت دوباره چشمام شده خیس !

 

هی خدا . راضیم به رضای تو ...


نوشته شده در سه شنبه 90/10/6ساعت 9:38 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

تولد عشقمهههههههههههههههه

 

تولد

 

امروز خیلی خوشحالممممممممممممممممم....

ایشالله همیشه همیشه همیشه درکنار خانواده ت داداشات پدر و مادرت و همسرت لبخند به روی لبات باشه ...

 

هرچند آرزوو داشتم من امشب پیش تو باشم ولی باز هم تو خوش باشی منم دلم خوشه ... عاااااااااااااااااشقتم دیوووووونه ....

 

تولدت مبااااااااااااااااااااااارک


نوشته شده در یکشنبه 90/9/27ساعت 1:0 صبح توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

سلام نفسم...

امروز 4 آذره ... ماه آذر ... ماه تولد عشقم ... تولدت پیشاپیش مباررررررررررررررررککککک.... عاشقتمممممممم دیوونه ... بیا شمعهارو فوت کن 100 سال زنده بمونیییییییییییی ...

یک هفته خوب شده بودم امروز باز مریض شدم ... دعاکن زود خوب بشم ... میخوام امسال واست تولد بگیرممممممممممم ...

 

اگر غم هاتو از یادت نبردم ، ولیکن پا به پاهات غصه خوردم

اگر به قول تو هیچی نداشتم ، واست از مهربونی کم نذاشتم

اگر واسه تو دلگرمی نبودم ، ولی در حد سرگرمی که بودم

بی انصافی نکن تغییر کردی ، منو از زنده بودن سیر کردی

ولی باز به تو حسی خاص دارم ، عزیزم خوب منم احساس دارم

از عشقت بی رمق شد تار و پودم ، منو برگردون اون جایی که بودم

مـــــــــنــــــــو بــــــرگــــردون اون جــــایــــی کـــه بـــــــــــــــــــودم

پیشم بودی ولی مغرور بودی ، بهت نزدیک بودم دور بودی

ستاره بودی اما توی شب هام ، همیشه سرد و سوت کور بودی

هــمـیشه ســــــــــــــرد و ســــــــــــــوت و کــــــــــــــــــــور بودی

بلاهایی سرم آوردی اما ، بگو من کی شکایت کرده بودم

بیا برگرد همون جوری که رفتی ، به بی مهریت هم عادت کرده بودم

کی مثل من کنارت پا به پا بود ، کی با خوب و بد تو زندگی کرد

چقدر آسون تو رفتی و ندیدی ، یکی پشت سرت خون گریه میکرد

یــــکـی پشت سرت خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون گریه میکرد


نوشته شده در جمعه 90/9/4ساعت 9:30 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

سلام عشقم

فدای چشمای نازت بشم

مریمم ...

چند روزیه مریض شدم خیلی بد ... مثل اون روزای آخر که میخواستم بیام تهران و مریض شدم ( و تو باور نکردی ) خیلی بد مریض شدم .

راستی ترانه جدید مجید خراطها اسمش حلقه هستش ... انگار واسه من خونده ... از دیشب که دانلودش کردم تا حالا 10 بار اشکمو در آورده ... شعرشو میذارمش اینجا به یاد عشقت ... دیوونتم مریمممممممممممممممممم....

خبری ازت نبوده خیلی بی تاب تو بودم
اومدم سراغت اما پره گریه شد وجودم

خیلی دلتنگ تو بودم گل مهربون و نازم
نمیدونم چرا اینجام یا اصلا چم شده بازم

اون همه قول و قرارو اومدم یادت بیارم
اما انگار دیگه راهی واسه برگشتن ندارم

اینجا گل بارونه امشب چه قد این فضا غریبه
چرا من هیچی نمیگم چرا میخندم عجیبه

آخه مجبورم بخندم کسی اشکامو نبینه
حالا کو تا باورم شه سرنوشته من همینه

به نظر میاد که امشب از قلم افتاده باشم
ارزوم بود که من امشب پیش تو وایساده باشم

چه لباس های قشنگی بهت میاد چقدر عزیزم
تو میخندیو من از دور دارم اشکامو میریزم

خوش سلیقه هم که بودی اره بهتر از من اونه
سرتره ازم میدونم اون که میخواستی همونه

تازه فهیدم حسودم دست تو تو دست اونه
ای خدا انگاری اونم نقطه ضعف مو میدونه

حالا تو دست تو حلقست دست اون حلقه تو دستات
یا من اشتباه میبینم یا دروغ بود همه حرفات

بله رو بگو گل من تو ازم خیری ندیدی
ارزوم بود که ببینم تو تورختای سفیدی

حالا هر دو حلقه داریم تو تودستت من تو چشمام
تو زدی من اما موندم زیره قولت روی حرفام

برو خوشبخت شی عزیزم تو ازم خیری ندیدی
ارزوم بود که ببینم تو تورختای سفیدی

بله رو بگو گل من بگو و شرش بکن
من وزندگی بی تو باورم نمیشه اصلا

داره سردم میشه کم کم خیسه از اشکام لباسام
همه گریه هامو کردم اشکیم نمونده واسم

میزنم بیرون از اینجا بله رو میگی نباشم
میرم اون بیرون یه گوشه دست به دامن خدا شم

بله رو گفتی تموم شد دیگه این آخره کاره
هی میخوام بگم مبارک ولی بغضم نمیذاره

هق هقم تبریک من بود من واسه تو گریه کردم
قطره قطره های اشکو به تو امشب هدیه کردم

امشب نو جشنت عزیزم نمیدونی چی کشیدم
اما کاش اشکام نبودن تو رو باز بهتر میدیدم

دیگه چشمام نمیبینه دسنم هم نمینویسه
دل خوشیم همین یه نامست گر چه اینم خیسه خیسه

اخرین جمله نامم اینه از ته وجودم
برو خوشبخت شی عزیزم خیلی عاشق تو بودم


نوشته شده در یکشنبه 90/8/22ساعت 10:31 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

بازم امروز جمعه است و حسابی دلم هواتو کرده ...

خیلیییییی...

دارم دق میکنم ...

دق ق ق ق ق ق ق ق

 


نوشته شده در جمعه 90/7/15ساعت 8:40 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

قسمت نشد ببینمت خدا نگهداری کنم ،

            فرصت نشد بمونمو  از تو نگهداری کنم

امشب شب قدره عزیزم ...

واسه همه خوبیهات دعات میکنم ، واسه همه مهربونیهات ،

دعا میکنم زندگیت شیرین باشه ، هیچ وقت به یادم نیفتی ...

دعا میکنم لایق عشقت باشم و تا آخر عمرم بمونم ...

منو ببخش مریمم امشب میخوام تا صبح گریه کنم ... میخوام با تمام وجودم گریه کنم ... 

هیچکس به جای من نمیتونه باشه ...

رفتی حالا به کی بگم ، خیلی دلم تنگه برات ،

میخوام یه بار ببینمت ، سربذارم رو شونه هات...

ای خداااااا ...

جمعه ها غروب که میشه دلم حسابی میگیره ... نبودنت را جمعه ها بیشتر حس میکنم ...

خدایا به بزرگیت قسم ، هرکسی هرکیو واقعا دوست داره به عشقش برسه ... خدایا خوشبختشون کن ، خدایا در کنار هم باشند ، مگه دنیا چقدر ارزش داره ؟ مگه چند روزه ؟ بذار کنار هم باشند خوش باشند ... مگه نو خدا نیستی ؟ مگه مهربونترین نیستی ؟ چرا با محبت چرا با خوشی امتحانشون نمی کنی ؟

خدایا گفتی بعد از سختی آرامش میاد ... ولی بعد از سختی من سختی هام هرروز بیشتر میشه ... هرروز دوریش واسم عذاب آور تر و درد آور تر میشه ...

دیگه تموم شد فرصتم ، خاطره هام پیشت باشه ، تموم خاطرات خوش ، خدا نگهدارت باشه ...


نوشته شده در جمعه 90/5/28ساعت 4:44 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

سلام نفسمممممم

ماه رمضون شده هاااااااااا. یادته اون روز ماه رمضون من اومدم تهران . الهی بمیرم با دهن روزه نصف تهرانو باهام قدم زدی . من مسافر بودم و روزه نبودم ... ولی داشتم از تشنگی میمردم ... وقتی رسیدی خونه بمیرم پاهات تاول زده بوددددد . چه زود گذشت . کاش میشد برگردیم به اون روزها ... البته این تنها آرزوی منه هاااااا .

خوب بیخیال .  چه خبرها ؟

روزهای خوبو جا نذار تو سختی های روزگار ، به خاطر منم شده طاقت بیار طاقت بیار ...

دارم آلبوم جدید فریدونو گوش میدم ... به یادت ... عشقم من هنوزم هر ترانه ای را به یاد تو گوش میدم ...

راستی کلاسهای دفاع شخصی رو میری هنوزززززز ؟

خول شدممممممم . خودم ازت سوال میپرسم بعد یکی با صدای معصوم تو میاد در گوشم جواب میده ... آخ که دلم لک زده واسه صداتتتتتتتتت . یادش بخیر این ترانه را یه بار واسم خوندی : اونی که همه واسش میمرن اون مال منه... البته باهم میخوندیم ... صداتو با گوشیم ضبط کرده بودم ... کاش داشتم صداتو ... الان گوش میدادم و آروم میشدم .

مریم قید شبانه رفتنو زدم و نشستم یکسال دیگه بخونم . میخوام روزانه تهران قبول بشم ... البته هنوز تصمیمم جدی نشده ولی مشاور سنجش گفت اگه بخونی بهتره  واسه دکترااا بهتره دانشگاه ارشدت معتبر باشه ...

خلاصه اینکه مهردا هنوزم میمیره واسه خودتو صداتو نقستو عشقتتتتتتتتت ....

دوستتتتت دارم هوارو سیصدتاااااااااا ...

 

مواظب خودت باش . آخیش باهات خرف زدم آروم شدم ولی امروز تو یکم ساکت بودیااااااا ...شاید واسه اینه که روزه بودی ... عااااااشقتم ... لباس صورتی هم هنوز بهت میااااد .

 


نوشته شده در شنبه 90/5/15ساعت 4:15 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

سلام مریمم .

یکی از دوستام اومد یکبار به جای تو نظر داد . من فکرکردم تویی . باورم نمیشد تو هنوزم به وبلاگمون میای ... خیلی خوشحال شده بودم  ... ولی  فکر نمی کردم دوستم باشه که داره مزه میریزه ... به دوستم گفتم تو کامنت دادی و چشمام پر از اشک شد . زد زیر خنده ... گفتم چرا میخندی ؟؟ گفت اون کامنتها کار من بودهههههه !!! خیلی حالم گرفته شد . ولی باز هم خداروشکر ...

عزیزم

میدونم هیج وقت دیگه اینجا نمیای ... ولی من تا آخر عمرم عاشقتم ... هر لحظه هرجا هستم تورو حس میکنم . با هر ترانه که گوشمیدم جونم کنده میشه . هرمکان زیارتی که میرم زانوهام سست میشه ... هرماشینی سرچهاررهاه کنارم نگام کنه فکرمیکنم تو توماشینشونی ...

تو یادت رفته اون روزها ،

یکی تنها کست میشد ،

خداحافظ که میگفتی ،

خدا دلواپست میشد ،

خداحافظ نگو هنوز درگیر چشماتم ،

خداحافظ نگو تو هرجا باشی همراتم ... خا حافظ نگو ...


نوشته شده در چهارشنبه 90/5/5ساعت 12:8 صبح توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

 

نمیگم برات میمیرم چون واسه تو زنده بودم                       نمیگم عشق منی تو چون تویی همه وجودم

دستام داره میلرزه ... متکام مث همیشه خیسه ...

میگن بعد از سختی آسونیه؟ مگه تو کتاب خدا نیست ؟ پس کوووو ؟

هنوزم خوابتو میبینم . هنوزم حست میکنم ...

 چفدر بدبختم ...

25 سالم شد چه زود . دارم حس میکنم دیگه جوونی هم آخرهاشه ...

دارم حس میکنم دیگه کم کم فرسوده شدم . هیچ حسی به هیچی ندارم ...

اگر گناه کبیره نبود یه شب به یادت چشامو میبستمو میرفتم از این دنیا لعنتی . شایدم یه روز همین روزها راحت بشم از همه چی . اون خدا که من میدونم حتی آتیشش قشنگه !

ای خدا ...

دارم زنده زنده میمیرم !

همه میگن امیدی نیست ولی دعات اثر داره ...

 


نوشته شده در شنبه 90/4/18ساعت 4:55 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

خدا وصیت من وگوش بده نامه امو بخون

  

شاید دیگه من نباشم مواظب عشقم بمون

  

می سپارمش بهت میرم تموم تار وپودممو

  

یه وقت نیای برنجونیش کسل کنی وجودممو،

  

خدا یه وقت کسی نیاد برسه قلب سادشو 

  

 کسی نیاد تو زندگیش بشینه زیر سایه اشو

  

بهش بگه دوسش داره خیلی بده زمونمون

 

خدا سپردمش بهت مواظب عشقم بمون

 

فردا قراره من و تو از همدیگه جدا بشیم

 

فردا قراره هق هق گریه بی صدا بشیم

 

تو کوچه های بی کسی نیستی و پرسه می زدم

 

آی آدمها نگاه کنید غریبه شهرتون منم

 

یادش بخیر من و تویه قلب پاک و بی غرور

 

حالا چی شد عوض شدی دلت کجا سنگ صبور

 

من تورو عاشق می کنم هر جور شده حتی به زور

 

کی میخواد فردا تو رو از من بگیره

 

کاش خونش ویرون بشه آتیش بگیره

 

ماباید فردارو از دنیا بگیریم        ما اگه از هم جدا بشیم میمیریم

 

ما باید قدر این روزهارو بدونیم وای اگه فردا بیاد تنها می مونیم

 

خدا شاید این عشقی رو که من می گم تو نشناسی نزدیکترین کسم اونه خیلی دوسش دارم راستی یادم نره

 

بهت بگم عزیز ترین من اونه خودم مهم نیست اما اون نزاری تنها بمونه بمیرم واسه هق هقش گریه چقدر

 

بهش میاد وقتی که حرصش می گیره می گه از من بدش میاد اما وقتی آروم میشه می بینه من بغضم گرفته

 

همین دیوونه بازیهاش از اول چشمم و گرفت

 

حالا که دیگه مجبوریم باهم دیگه وداع کنیم

 

بیا به یاد اون روزها همدیگرودعا کنیم

 

یه وقت دیدی دعا گرفت خدا نذاشت جدا بشیم

 

ای وای داره فردا میاد باید دست به دعا بشیم

 

با قلب پاکت از خدا بخواه من وصبرم بده

 

هنوز نرفتی از پیشم دوریت داره زجرم میده

 

عزیزم یادت نره دنیا دوروزه نمی خوام فردا دلت واسم بسوزه

 

ای خدا حتی اگه دوستم نداره تو می تونی نزاری تنهام بزاره

 

سلام عشقم

 

هیچی ندارم بنویسم ! دیگه به بن بست رسیدم ! بسمه زندگی ! بسه !  بخدا بسه ! خسته ام ! نمیخوام زنده بمونم ! هرجاش دلم میلرزید واست قرمز کردم ! دعا کن بمیرم ! همین ! دعا کن !

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/18ساعت 3:42 عصر توسط Mehrdad نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



خرید vpn - گریزون